پرسه در میان سطرها

نمی دانم تا کی بنویسم...

پرسه در میان سطرها

نمی دانم تا کی بنویسم...

یه استرس توام با دلشوره...

 

نگرانتم...

 

فکر کنم نماز جعفر برات خوب باشه...

 

 

فقط ارزوی خوشبختی...

  • ۲ نظر
  • ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۵۲
  • ستاره خوشبختی

آخرش نفهمیدم امشبه، فردا شبه، یا پس فردا...

 

ولی همین روزاست...

 

ان شا الله خود آقا امام زمان مراقب خوشی های زندگیت باشه...

 

زندگی جدیدت مبارک...

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۴۹
  • ستاره خوشبختی

حالت مزخرف تهوع

 

در این روزهای قرینطینه

  • ستاره خوشبختی

روزهای سختی در حال گذره...

 

 

فعلا در همین حد...

  • ستاره خوشبختی

خسته، خسته و خسته...

 

 

همین.

  • ستاره خوشبختی

نمیدونم...

فکر میکردم رسیدم به جایی که دیگه از کسی توقع نداشته باشم، ولی انگار هنوز...

سخته توقع نداشتن...

بابت انرژی و آبرو و چیزای اینجوری...

 

شاید یه تشکر معمولی...

 

تمرین باید کنم...

خیلی...

  • ستاره خوشبختی

میگم زندگی از نظر شما مادی هست یا اخلاقی...

اتفاقات این دو سه روز، دیدم رو تقریبا عوض کرد...

تغییر از اخلاقی به مادی...

بدون تعارف رو دیدید؟؟

از  نظرش زندگی مادی نبود...

 

امروز سوال داده بودم:

فکر میکنید برای انجام چه کاری به دنیا امده اید؟

 

خیلی دوست دارم برسم صحیح کنم و ببینم چی نوشتند.

  • ستاره خوشبختی

دیشب با فاطمه دعوا کردم

 

نمیدونم دعوا هم نبود، یه ذره تندی...

 

ناراحته از دستم...

  • ستاره خوشبختی

دقیقا چند سال پیش بود‌‌...


بهمن ماه...


تعداد خواب های واقعی یا به نگاه دین، رویاهای صادقانه، بیشتر شده بود...


با مرگ دوستم شروع شد و به...

یادم نیست به چی ختم شد.


اون زمان دانشجو بودم، حاج اقای دانشگاه میگفت احتمالا غلبه شیطانی هست که خواب های واقعی میبینی، خواب هایی که واقعا اذیتم میکرد...


گذشت و گذشت و گذشت تا با یه سری از ادعیه و این چیزها بهتر شدم، تا این چند روز...


انگار دوباره رویاهای صادقه برگشتند...

  • ستاره خوشبختی

دیشب خوابت رو دیدم...




همین

  • ستاره خوشبختی