پرسه در میان سطرها

نمی دانم تا کی بنویسم...

پرسه در میان سطرها

نمی دانم تا کی بنویسم...

خیال خام...

سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۶، ۱۰:۱۴ ق.ظ

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
گل شکفته ! خداحافظ اگر چه لحظه ی دیدارت
شروع وسوسه ای در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل پیشه بهانه اش نشنیدن بود
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود...


پی نوشت:

۱. جناب منزوی

۲. نفهمی هم خوب چیزیه...


بعدنوشت:

کتاب خوبی خوندید معرفی کنید...

  • ۹۶/۱۲/۰۸
  • ستاره خوشبختی

نظرات  (۳)

سلام 

کتاب ها در چ راستایی باشن؟؟
پاسخ:
اهل همه مدل کتاب هستم...

از ادبی گرفته تا معرفتی...
  • ایرج حاتمی
  • سلام

    خواهش میکنم

    پاسخ:
    ...
  • ایرج حاتمی
  • وبلاگتون مورد پسنده
    پاسخ:
    سلام.

    سپاسگزارم


    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">