پرسه در میان سطرها

نمی دانم تا کی بنویسم...

پرسه در میان سطرها

نمی دانم تا کی بنویسم...

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

من اگر رفتم سراغ شعر و عکاسی فقط...

خواستم توصیف چشمانت کنم، اما نشد...

شعر از: امیرحسین یوسفی

پی نوشت:

بعضی از بیت های شعرها بدجور به دل میشینند.

راز نوشت:

مخاطب نداره اااا

  • ستاره خوشبختی

آنجا که عشق و مستی، گیرد عنان هستی      با غم توان شکفتن، بی بال و پر دویدن

بعد از یک ماه وقفه، امروز دوباره رفتم مدرسه.

بودن در میان بچه های کوچولو، دیدن شیطنت هاشون، همه و همه عشقه.



پی نوشت:

5 ساعت بودن با کودکان دبستانی، اول تا ششم، آرامشی وصف نشدنیه...

پی همان پی نوشت:

کاش زودتر فارغ التحصیل بشم...

راز نوشت:

شنبه ها، کودک میشم... با عشق...

  • ستاره خوشبختی

یه ترم دیگه هم گذشت و به اندازه یه ترم بزرگتر شدم...

به پشت سرم که نگاه میکنم، نمیفهمم چیزی یاد گرفتم یا نه...

چقدر خودم رو درگیر کردم... درگیر همه چیز...

پی نوشت:

مادرم، "و إن یکاد ..." را بدرقه راهم می کنی؟

پی همان پی نوشت:

نگرانم...

راز نوشت:

همه ام با همه ات درگیر نیست... درگیرم کن...

  • ستاره خوشبختی