پرسه در میان سطرها
نمی دانم تا کی بنویسم...
آلونــــک
مــــــــن...؟
حـــرف های خصوصـــی
پرسه در میان سطرها
نمی دانم تا کی بنویسم...
دنبال کنندگان
۲۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
سطرهای آخر
۹۹/۰۱/۲۱
نگرانتم....
۹۹/۰۱/۲۰
بهترین ها
۹۸/۱۲/۲۰
قرنطینه
۹۸/۱۲/۱۶
...
۹۸/۱۰/۱۲
خسته
۹۸/۰۹/۱۸
...
۹۸/۰۹/۱۶
مادی یا اخلاقی...
۹۸/۰۵/۱۵
من و فاطمه
۹۸/۰۵/۱۳
رویای صادقه
۹۸/۰۵/۱۱
به وقت سحرخیزی...
موضوعات
روزمریات
(۸)
چرندیات
(۱۲)
ذهنیات
(۳)
تحلیلات
(۳)
شعریات
(۲)
محض ریا
سطرسطر
فروردين ۱۳۹۹
(۲)
اسفند ۱۳۹۸
(۲)
دی ۱۳۹۸
(۱)
آذر ۱۳۹۸
(۲)
مرداد ۱۳۹۸
(۸)
خرداد ۱۳۹۷
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۷
(۳)
فروردين ۱۳۹۷
(۸)
اسفند ۱۳۹۶
(۱۶)
بهمن ۱۳۹۶
(۲)
بهمن ۱۳۹۵
(۱)
دی ۱۳۹۵
(۱)
آذر ۱۳۹۵
(۱)
آبان ۱۳۹۵
(۱)
خرداد ۱۳۹۵
(۱)
اسفند ۱۳۹۴
(۱)
بهمن ۱۳۹۴
(۳)
مهر ۱۳۹۴
(۱)
دلنشین ها
ابرانه من
آ خدا (وب مهربانی)
دستان خالی
فانوس جزیره
گل بهاری
زاویه
دلانه
ذره
دلخطــ ـی هایـــ َــــم
بغض های سر زده از دل
در کوچه خیال
جز تو کو؟
چفیه های بهشتی
ایــ ـوان
پنجره خیس
طواف عشــ♥ـــق
۱ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است
داره چی میشه؟
داره چی میشه؟
توی این سقوط یه کاری کن که فقط دست و پام بشکنه...
خدایا من برگشتم...
پی نوشت:
یلداتون مبارک...
حتما تفألی بزنید...
۰ نظر
۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۰:۱۰
ستاره خوشبختی